کد مطلب:259268 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:215
اجرای تقدیرات الهی
خیران اسباطی می گوید: از عراق به مدینه رفتم و خدمت امام هادی علیه السلام شرفیاب شدم. آن گرامی از من پرسید: واثق چگونه بود؟
عرض كردم: فدایت شوم در عافیت بود و من از دیگران اطلاع و آگاهی بیشتری دارم، زیرا هم اكنون از راه می رسم.
فرمود: مردم می گویند: او مرده است.
چون این موضوع را فرمود، دریافتم منظور از مردم خود امام می باشد.
آن گاه به من فرمود: جعفر متوكل چه كرد؟
عرض كردم: به بدترین وضعی در زندان بود.
فرمود: او خلیفه خواهد شد.
آن گاه فرمود: ابن زیات چه كرد؟
عرض كردم: مردم با او بودند و امر، امر او بود.
فرمود: ریاست بر او شوم است.
سپس قدری سكوت كرد و فرمود: چاره ای جز اجرای تقدیرات و احكام الهی
[ صفحه 24]
نیست.ای خیران! بدان كه واثق مرد، جعفر متوكل بر جای او نشست و ابن زیات كشته شد.
عرض كردم: فدایت شوم چه وقت؟
فرمود: شش روز پس از بیرون آمدن تو.
هنوز بیش از چند روز نگذشته بود كه قاصد متوكل به مدینه رسید و جریان همان طور بود كه امام هادی علیه السلام فرموده بود. [1] .
عرض كردم: فدایت شوم در عافیت بود و من از دیگران اطلاع و آگاهی بیشتری دارم، زیرا هم اكنون از راه می رسم.
فرمود: مردم می گویند: او مرده است.
چون این موضوع را فرمود، دریافتم منظور از مردم خود امام می باشد.
آن گاه به من فرمود: جعفر متوكل چه كرد؟
عرض كردم: به بدترین وضعی در زندان بود.
فرمود: او خلیفه خواهد شد.
آن گاه فرمود: ابن زیات چه كرد؟
عرض كردم: مردم با او بودند و امر، امر او بود.
فرمود: ریاست بر او شوم است.
سپس قدری سكوت كرد و فرمود: چاره ای جز اجرای تقدیرات و احكام الهی
[ صفحه 24]
نیست.ای خیران! بدان كه واثق مرد، جعفر متوكل بر جای او نشست و ابن زیات كشته شد.
عرض كردم: فدایت شوم چه وقت؟
فرمود: شش روز پس از بیرون آمدن تو.
هنوز بیش از چند روز نگذشته بود كه قاصد متوكل به مدینه رسید و جریان همان طور بود كه امام هادی علیه السلام فرموده بود. [1] .
[1] ارشاد مفيد: ص 309، الفصول المهمه ابن صباغ مالكي: ص 279؛ با اندكي تفاوت، نورالابصار شبلنجي: ص 182.